چهره واقعی استرس را بهتر بشناسیم
- بهدست: مهندس سلام
- دستهبندی: اسلایدشو, مقالات
- Tags: استرس, ترجمه مقاله, مقلات کنکوری

مردی که هراسان است و ناخنهایش را میجود، زنی که پریشان شده و موهایش را میکند، یکی داد میزند و دیگری گوشهایش را گرفته است. کلمه «استرس» چنان فراگیر شده که هر وقت به آن برمیخوریم، تصاویری از این قبیل در ذهنمان نقش میبندد. کافی است «استرس» را در گوگل جستجو کنید تا این تصاویر کلیشهای را ببینید. این تصاویر به قدری اغراق شده هستند که بیشتر افراد را در خصوص چهره واقعی استرس به اشتباه میاندازند.
استرس واقعاً چه شکلی است؟
استرس مزمن هیچ شباهتی با افراد ناخونخور و موکَنی که در اینترنت میبینید ندارد. بگذارید با چند مثال، این قضیه را روشنتر کنیم:
۱٫ مردی ۲۷ساله که دیابت دارد و همیشه در مورد قند خونش سختگیری میکرده ولی اخیراً کنترل قند خون برایش سخت و سختتر شده است.
۲٫ نوجوانی که هر شب قبل از خواب کتاب میخواند تا راحتتر بخوابد ولی این اواخر باید به زور کتاب خواندن را متوقف کند و به خواب برود. قبلاً برای بیدار شدن، زنگی تنظیم نمیکرد، ولی الآن مجبور است ساعتی کوک کند تا به موقع بیدار شود. چیز دیگری در زندگی او تغییر نکرده است.
۳٫ مردی چهلساله که اخیراً با خوردن بعضی غذاهای همیشگی احساس سنگینی میکند. پزشکش گفته که مشکلی ندارد.
این افراد، همگی نشانههایی از استرس مزمن دارند؛ مشکل تنظیم گلوکوز در مثال نخست، بهم خوردن ساعت بدن در مورد دوم و مشکل هاضمه در فرد سوم. همان طور که میبینید این افراد هیچ شباهتی با عکسهایی که در جستجوی گوگل به چشمتان میخورد ندارند.
تأثیر واقعی استرس بر بدن
استرس شدید با انگیختگی سمپاتیک آغاز شده و با واکنش غدههای هیپوتالاموس، هیپوفیز و غدد فوق کلیوی همراه میشود. درحالی که در استرس مزمن، این فرایندها دچار اختلال میشوند و ممکن است بیش از حد، نامنظم یا خاموش شوند. سطح هورمون کورتیزول (هورمون استرس) نیز ممکن است برای مدتی طولانی بیشتر از حد معمول باقی بماند و در بعضی مواقع هیچوقت پایین نیاید.
ولی مشکلات در همین دو فرایند خلاصه نمیشوند. دستکم هفت فرایند در استرس شدید رخ میدهند. علاوه بر انگیختگی سمپاتیک و فعالیت سه غده ذکر شده، بدن دچار برانگیختگی موقت، کاهش کنترل قشر مخ بر واکنشهای احساسی، تشدید انگیزش، افزایش نرمینگی در هیپوکمپوس و قشر پیش پیشانی، مقاومت موقتی در برابر انسولین و افزایش آسیب پذیری ساعت بدن در برابر تغییر میشود.
درست مانند اختلال در روند فعالیت غدد درون ریز، هریک از فرایندهای ذکرشده نیز میتوانند در استرس مزمن دچار اشکال شوند. اختلال در کنترل احساسات، کاهش نرمینگی سیناپسی هیپوکمپوس، فقدان احساس لذت، برانگیختگی، بهم خوردن ساعت بدنی و مقاومت در برابر انسولین همگی میتوانند ناشی از استرس مزمن باشند.
مغز انسان در مواجهه با استرس مزمن، تنها بهصورت موقتی خود را سازگار نمیکند، بلکه ممکن است ساختار خود را در پاسخ به آن تغییر دهد. چنین واکنشی را آلوستاسیس مینامند. گروهی از محققان سوئدی در پژوهشی نشان دادهاند که استرس مزمن ممکن است باعث کوچک شدن بخشهایی از مغز، به خصوص قشر پیش پیشانی شود.
استرس مزمن حتی بدون وجود منشأ مشخصی از استرس شدید هم میتواند رخ دهد.
پژوهشهای جدید، پرده از ابعاد جدیدی از استرس مزمن برداشتهاند: با وجود اینکه تجربه مکرر استرس شدید میتواند منجر به استرس مزمن شود، ولی به نظر میرسد استرس مزمن میتواند بدون وجود منشأ مشهودی از استرس شدید هم رخ دهد. بهم خوردن ساعت طبیعی بدن به دلیل دریافت ناکافی یا بیش از حد نور، احساس عدم قدردانی به خاطر تلاشهای بیوقفه در کار، نداشتن دوستان یا اقوامی نزدیک برای در میان گذاشتن حرفهای شخصی و تغذیه نامناسب، هر کدام میتوانند به استرس مزمن منجر شوند. از طرف دیگر، رنج بردن از استرس مزمن میتواند فرایندهای بدنی ذکر شده را به هم بریزد و منجر به وخامت بیشتر شود.
بهم ریختن ساعت طبیعی بدن میتواند بر ترشح کورتیزول اثر بگذارد که خود سبب تغییر واکنشپذیری سمپاتیک به استرس و به واکنش غدد درون ریز شده و بدن را هرچه بیشتر به سمت ابتلا به استرس مزمن سوق دهد. از طرف دیگر، استرس مزمن خود برانگیختگی مزمن را به دنبال خواهد داشت و اگر بدن در واکنش به رویدادی دیگر، برانگیخته شود، فعالیت سمپاتیک افزایش یافته و سطح استرس بیشتر خواهد شد.
تشخیص استرس مزمن از ریسک ابتلا به بیماریهای بسیاری جلوگیری میکند.
استرس مزمن میتواند منجر به ابتلا به دیابت، بیماریهای قلبی، چاقی مفرط، افسردگی، اختلالهای خود ایمنی یا حتی سرماخوردگی شود. ما باید دانشمان در خصوص تشخیص استرس مزمن را افزایش دهیم. شناسایی به موقع استرس مزمن میتواند کمک زیادی به درمان و کاهش تبعات ناشی از آن کند ولی باور و تصویر عمومی استرس مزمن، تشخیص چهره واقعی آن را برای اغلب افراد غیرممکن کرده است.
بدون دیدگاه